تاریخچه مختصر آواز (بخش سوم: استاندارد شدن اپرا)

تاریخچه مختصر آواز (بخش سوم)

نویسنده: جان کوپمن

منبع: هنرستان موسیقی لارنس

مطالعه بخش اول

مطالعه بخش دوم

استاندارد شدن اپرا (از 1680 تا 1760)

با تثبیت واحدهای درونی اپرای باروک شامل آریای “دا کاپو”، رسیتاتیو سککو و آریوزو و همچنین تکمیل فاز تجربی ارائه تئاتری آن، این سبک از اپرا وارد دورانی از ثبات نسبی شد. با این حال، فرایندهای فرمول‌بندی و ظرافت‌سازی جزئیات که در این دوره رخ داد، تأثیرات خود را بر آوازخوانی گذاشت.

اپرای باروک

اپرای باروک

فرمول‌ها

ساختار “آریای دا کاپو” بر پایه روابط کلیدی موسیقی بنا شد و به طور سفت و سختی تثبیت شد. بخش آغازین با الگوی تونیک-دومینانت-تونیک، تُنالیته اصلی را برقرار می‌کرد. سپس بخش دوم با کلید مرتبط اما متفاوت، از ملودی جدید و همان الگوی مدولاسیون سه قسمتی استفاده می‌کرد. کل بخش ابتدایی سپس تکرار می‌شد، با این انتظار که خواننده از این فرصت برای نمایش ذوق، مهارت و قوه ابتکار خود در هنر بسیار باارزش تزئین ملودی استفاده کند. بدین معنا که در قرن‌های هفدهم و هجدهم، خوانندگان به احتمال زیاد هرگز یک بخش تکنوازی را آنگونه که نوشته شده بود، اجرا نمی‌کردند.

داشتن آریاهایی که به طور خاص برای برجسته کردن مهارت‌های آوازی خوانندگان نوشته شده بود، به آن‌ها فرصت مهمی برای نمایش استعدادشان می‌داد. به نظر می‌رسد هر خواننده‌ای فکر می‌کرد نقش او باید با چنین آریاهایی تزیین شود و برای کنترل ترتیب و توزیع آریاها در اپرا، ناچار به وضع قوانینی شدند.

هر اجراکننده باید حداقل در هر پرده یک آریا داشته باشد، اما هیچکس نمی‌توانست دو آریا را پشت سر هم اجرا کند. هیچ آریایی را نمی‌شد بلافاصله با آریای دیگری از همان نوع دنبال کرد، حتی اگر توسط خواننده دیگری اجرا می‌شد. هنرمندان درجه دو باید آریاهای کمتر و کم‌اهمیت‌تری نسبت به هنرمندان اصلی دریافت می‌کردند (مانند آریای بستنی‌فروشی [اشاره به یک مثال فرضی]).

همچنین وسوسه غیرقابل مقاومتی برای خوانندگان وجود داشت که چند آریای محبوب خود را با خود حمل کنند (آن‌ها را آریه دی بائوله – آریاهای چمدانی می‌نامیدند) و اگر آهنگساز اپرای بعدی قطعه‌ای به همان اندازه تعریف‌آمیز خلق نمی‌کرد، خواننده آریای امتحان‌شده و مورد علاقه خود را در اثر جدید جا می‌زد [الحاق می‌کرد]. این نوع تفکر – دیدن اپرا به عنوان مجموعه‌ای از قطعات قابل تعویض – نه تنها توسط خوانندگان، بلکه توسط نویسندگان متن و آهنگسازانی که تحت فشار ضرب‌الاجل بودند، در نهایت منجر به پیدایش «پاستیچو» شد، اثری که تقریباً همه چیز از منابع دیگر قرض گرفته می‌شد و به سادگی برای ایجاد یک کل «جدید» به هم وصل می‌شد. در آن زمان، ایده حق تکثیر موسیقی قرن‌ها با زمان حال فاصله داشت.

«مسیح»، اوراتوریوی هندل که در سال ۱۷۴۱ ساخته شد، به شناخته‌شده‌ترین اثر این دوره تبدیل شده است. با وجود اینکه این اثر اپرا نیست، اما نمونه‌ی خوبی برای نمایش انواع اصلی آریا در آن دوران به شمار می‌رود.

در اوراتوریو، برخلاف اپرا، از آریاهای «دا کاپو» کمتر استفاده می‌شد و تنها دو مورد از این نوع آریا در «مسیح» وجود دارد: «او تحقیر شد» (که از نظر فنی یک «دال سِگنو» است) و «طهور نِی‌شَود صَفَر صور». با این حال، آریای باس «چرا امت‌ها خروش می‌زنند» نمونه‌ای ضمنی از آریای براوورا محسوب می‌شود. [توضیح: براوورا به معنای نمایش قدرت و مهارت است.] این نوع آریاها امروزه به ندرت به شکل اصلی اجرا می‌شوند.

اوراتوریوی مسیح اثر هندل

اوراتوریوی مسیح اثر هندل

همزمان با گرایش فزاینده به طبقه‌بندی و فرمول‌بندی، آریاها نیز با دقت دسته‌بندی شدند:‏

انواع اصلی آریا در اوراتوریوی مسیح اثر هندل

۱. آریای کانتابيله (Aria Cantabile):

  • ملودی روان و ملایمی دارد که با همراهی ساده ارکستر، فرصت مناسبی برای تزیین و زینت بخشیدن توسط خواننده فراهم می‌کند.
  • متن این نوع آریا معمولا به موضوعی لطیف یا احساسی می‌پردازد. (برای نمونه: “او گوسفندان خود را مثل شبان می‌پرورد”)

۲. آریای دی پورتامنتو (Aria di Portamento):

  • ریتم قوی و حرکت آهسته‌ای دارد و نت‌های کشیده فراوانی به کار می‌رود که امکان تزیین و آرایش زیادی به خواننده می‌دهد.
  • همراهی ارکستر در این نوع آریا باوقار و روان است و متن به موضوعی باعظمت، باشکوه یا والا می‌پردازد. (برای نمونه: “می‌دانم که رستگارکننده‌ام زنده است”)

۳. آریای دی متزوکاراتره (Aria di Mezzo-carattere):

  • معمولا از سرعت میانه (آندانته) و همراهی ارکستری غنی و پُر استفاده می‌کند.
  • نسبت به دو نوع قبلی، غم و اندوه کمتری و محدودیت بیشتری دارد اما از نظر قدرت نمایشی قوی‌تر است. (برای نمونه: “ای کسی که خبر می‌دهی”)

۴. آریای براوورا (Aria di Bravura):

  • از سرعت تندی (آلگرو) استفاده می‌کند و اغلب به سادگی برای نمایش چابکی، وسعت صدا یا مهارت اجرایی خواننده نوشته شده است. (برای نمونه: “بسیار شادمان شو”)

۵. آریای پارلانته (Aria Parlante) که همچنین آریای آجیتاتا (Agitata) یا اینفوریاتا (Infuriata) نامیده می‌شود:

  • فرصتی برای بیان احساسات و شور با شیوه‌ی روایی و خطابی است. نت‌های کشیده کمی دارد و امکان تزیین چندانی وجود ندارد. سرعت حرکت با شدت احساسات بیان شده متناسب است. خط آوازی هجایی و همراهی ارکستری پرکار از ویژگی‌های این نوع آریا است. (برای نمونه: “تو آن‌ها را در هم خواهی شکست”)

۶. آریای دِ ایمیتاتسیونه (Aria d’Imitazione):

  • در این نوع آریا، صدای خواننده از ترومپت، فلوت یا ویولن تقلید می‌کند و متن آن اغلب به پدیده‌های طبیعی مانند توفان، آواز پرندگان یا شکار می‌پردازد. استفاده از افکت اکو و دوئل رنگارنگ (coloratura) بین خواننده و ساز تک‌نواز از ویژگی‌های این آریا است. (برای نمونه: “طهور نِی‌شَود صَفَر صور”)

اوراتوریو در کشورهای پروتستان:

در کشورهای پروتستان، اوراتوریو همزمان با اپرا توسعه یافت و از نظر موسیقی شباهت‌های زیادی بین این دو شکل هنری وجود دارد. اوراتوریو و پاسیون (نوعی اوراتوریو که به شرح مصائب مسیح می‌پردازد) بر اساس موضوعات مذهبی ساخته می‌شدند و بدون صحنه‌آرایی و جلوه‌های بصری اپرا اجرا می‌گردیدند.

نقش گروه کر در اوراتوریو نسبت به اپرا پررنگ‌تر و قدرتمندتر بود و هنگامی که اجرا در کلیسا امکان‌پذیر می‌شد، ارگ اغلب نقش برجسته‌ای در همراهی موسیقی اوراتوریو ایفا می‌کرد. ارکستر اوراتوریو نیز برخلاف ارکستر اپرا که محدود به گودال ارکستر تئاتر بود، می‌توانست بزرگ‌تر و گسترده‌تر باشد.

https://mahoorart.com/?p=1631
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

@ تمام حقوق برای آموزشگاه موسیقی ماهور محفوظ است.